قاضی دادگاه حکم اعدام یک متهم را صادر کرده، اما پس از صدور حکم به رأی خودش شک میکند و این مسئله اتفاقهای جدیدی را پیش رویش قرار میدهد. این خلاصهای از فیلم «حرف آخر» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم شفیعی و تهیهکنندگی علی شاهحاتمی است و بازیگرانی همچون ایوب آقاخانی، شبنم قلیخانی، سهیل محبی، مونا کرمی، ثریا قاسمی و علیرضا استادی در این فیلم سینمایی که در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده، نقشآفرینی میکنند. شفیعی که نخستین فیلم بلند خود را با داستانی جذاب کلید زده، سابقه طولانی در پشت صحنه به عنوان دستیار کارگردان دارد و چندین فیلم کوتاه هم ساخته اما برای نخستین فیلم بلندش با چالشهای بسیاری مواجه بوده است. با او درباره انگیزهاش از ساخت «حرف آخر» و مشکلاتی که در طول کار با آن مواجه بوده به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
بسیاری از فیلماولیها سراغ سوژههای حقوقی و قضایی میروند، چرا این سوژهها در عین سختیهایی که در روند تولید دارند این قدر برای فیلمسازان جذاباند؟
به نظرم این سوژهها علاوه بر جذابیت، در عین سختی، آسان هم هستند زیرا منابع مورد نیازشان با نامهنگاری و رایزنی قابل دسترس است، اما اینکه چرا فیلمسازان به این سوژه خاص یا به طور کلی به هر سوژهای میپردازند احتمالاً به دلیل مواجههای است که در زندگی خود با آن سوژه داشتهاند. درباره من هم همین طور بود، یکی از دوستان نزدیکم به دلیل اتفاقی مشابه داستان «حرف آخر» درگیر زندان شد و حتی تا پای اعدام رفت و طبیعتاً آن اتفاق در زندگی من هم تأثیر گذاشت. ضمن اینکه این ژانر ظرفیت تعلیقپذیری بالایی دارد و از طرفی دیگر هم میخواستم در تجربه اولم یک فیلم ارزان بسازم و قاعدتاً نمیتوانستم پروداکشن عظیمی داشته باشم و همه چیز محدود به چند خیابان، خانه و راهرو دادگاه بود و تقریباً ۷۰ درصد فیلمبرداری هم در دکور انجام شد.
ساختن فیلم ارزان هم میتواند کار را از جهاتی سخت کند، هر چقدر به اصطلاح زرق و برق فیلم کمتر باشد جاذبه آن ناخودآگاه روی داستان و فیلمنامه متمرکز میشود.
به نظرم در این گونه فیلمها، فیلمنامه حرف نخست را میزند. در برخی فیلمها کارگردان با تکنیک پیش میرود، برخی دیگر هم بازیگرمحورند و شماری از فیلمها هم مانند آثار هیچکاک فیلمنامههایشان پر از تعلیق است و یک فیلمنامه قوی در کنار کارگردانی مثل هیچکاک یک خروجی بسیار خوب میدهد.
به خاطر اینکه می خواستید فیلم کمخرجی بسازید سراغ ستارهها نرفتید؟
من حدود ۱۳-۱۲ سال در سینما دستیار کارگردان و برنامهریز بودم و همان زمان هم با بازیگران ستاره مشکل داشتم. فرض کنید یک بازیگر برای حضور در پروژهای دستمزد ۴ میلیاردی میخواهد، خب این ایرادی ندارد اما من هم از او سؤال میکنم آیا حاضر است یک کاغذ امضا کند که از این ۴ میلیارد، ۳ میلیاردش را به فیلم برگرداند؟ یعنی چه تضمینی وجود دارد که این ۴ میلیارد بازگشت داشته باشد! من بازیگران خوبی در این فیلم داشتم که به نظرم هم ستاره بودند و هم هنرمند اما در مقابل بازیگران پرمدعایی هم هستند که پولهای زیادی دریافت میکنند و به شدت ناآگاهاند و سینما را بیشتر یک تجارت میبینند تا عشق و هنر. از طرفی دیگر بله، واقعاً آن قدری پول نداشتیم که از چهرههای معروفتری استفاده کنیم اما همه بازیگرانم با اینکه دستمزد خیلی بالایی هم دریافت نکردند بسیار حرفهای و همراه بودند.
این روزها بحث تأیید و مجوز نهادهایی خارج از وزارت ارشاد که مرتبط با موضوع داستان هستند در بین سینماگران داغ است؛ شما هم درگیر این مسائل شدید؟
بله! وقتی میخواستیم پروانه ساخت بگیریم وزارت ارشاد آن را مشروط به تأیید قوه قضائیه کرد، آنها هم چندین بار فیلمنامه آن را خواندند و در نهایت تأیید کردند اما اصلاً این طور نبود که همراهی کنند و حتی برای فیلمبرداری جلو ورودی دادگاه به ما مجوز ندادند و خودمان دکور ساختیم.
به فراخور شرایط ملتهب جامعه، پروندههای قضایی هم حساسیت بیشتری پیدا کردهاند؛ به نظرتان چقدر ما به ازای شخصیتهای «حرف آخر» در جامعه وجود دارند؟
به نظرم ما به ازای دقیقی وجود ندارد اما میخواهم از یک زاویه دیگر به این موضوع بپردازم؛ وظیفه هنرمند نشان دادن زیباییهاست، حتی اگر زشتیهای اطرافش را هم نشان میدهد باید با هدف رسیدن به زیباییها باشد. یکی دیگر از وظایفش این است که امید بدهد، تاریخ بسازد و تلنگر بزند. من در این فیلم تمام دغدغههای مسئولان فرهنگی را اجرا کردم؛ یعنی امید میدهم و سیاهنمایی نمیکنم، همچنین فیلم را هم از منظر کارگردانی و فیلمنامه، باب میل جشنوارههای خارجی نساختم، حالا پرسشم از مسئولان این است که این فیلم با این مختصات ساخته شده اما کدامتان از آن حمایت کردید؟ در واقع نه تنها حمایت نکردید که چوب لای چرخ من هم گذاشتید. برای گرفتن پلانی جلو درب زندان که یک روز کار داشت، گروه تولید نزدیک به سه ماه دوندگی کرد تا مجوز فیلمبرداری بگیرد. من چندین بار با رسانه قوه قضائیه تماس گرفتم و نامهنگاری کردم اما پاسخی دریافت نکردم و اساساً برایشان مهم نیست یک قاضی خوب معرفی کردیم و حتی فکر نمیکنم فیلم را دیده باشند.
سینماهایی که به فیلم اختصاص داده شده هم تعدادشان کم است و هم در دسترس عموم نیست. خودتان از وضعیت اکران راضی هستید؟
نمیدانم بگویم راضی هستم یا نه؛ به هر حال تاریخ اکران از مرداد ماه تعیین شده بود و چارهای جز اکران نداشتیم. وقتی سراغ پخشکنندهها میرفتیم نخستین سؤالشان این بود که کدام بازیگران در فیلم حضور دارند، ما هم بازیگری نداشتیم که آنها خوششان بیاید و اکران در گروه هنر و تجربه اجباری بود و طبیعتاً اگر گروه دیگری اکران فیلم را میپذیرفت ما هم قبول میکردیم.
ماهیت گروه هنر و تجربه اتفاق خوبی برای فیلمهای این گروه است اما سازوکار مناسبی در اکران ندارد و حمایت چندانی از فیلمهایش در اکران نمیکند که یک نمونهاش تبلیغات فیلمهاست.
به نظرم این گروه جدید هنر و تجربه با گروه قبلی تفاوتهای بسیاری دارد. این تیم اساساً متشکل از افرادی است که تجربه مشترکی از سینما ندارند و بیشتر در حوزه مدیریتی فعالیت داشتند. البته آقای طیب خیلی با من همراهی کرد اما تیمشان تجربه کافی ندارد. در حوزه تبلیغات فقط یک صفحه در اینستاگرام با دنبالکنندگان بسیار کم و یک کانال تلگرامی دارند و هیچ بیلبوردی در سطح شهر یا تبلیغات تلویزیونی برای فیلم وجود ندارد. حتی با صفحات سینمایی در فضای مجازی هم برای تبلیغ فیلم قرارداد نمیبندند. نکته دوم سینماهایی است که انتخاب کردند، مثلاً ساعت ۱۶ در سینمای مرکز شهر، این یعنی سانس بد و سینمای بد! در سینماهای شهرستان که وضعیت بدتر هم بوده و در شهری مانند اصفهان هیچ وقت فیلم را پخش نکردهاند. در حالی که دوره مدیریت قبلی به فیلمها بها داده میشد و مردم برایشان صف میکشیدند.
و در پایان اینکه تجربه فیلم اول برایتان چطور بود؟
ما در ساخت و اکران این فیلم بسیار اذیت شدیم اما از این سختیها نتیجه گرفتم برای بزرگ شدن باید با آدمهای بزرگی همراه شد که افکار بزرگ دارند. اینکه فکر کنی یک نفر اسم بزرگی دارد، تهیهکننده میشود و کمکت میکند اشتباه است و ناخودآگاه زیر پرچم او میروی. اگر تهیهکنندهای کنار من بود که اسم کوچک اما افکار بزرگی داشت میتوانست به من در ساخت و اکران فیلم کمک کند اما متأسفانه تهیهکنندهای داشتیم که اندازه یک فریم در هیچ یک از مراحل تولید حضور نداشت و حتی در گرفتن پروانه ساخت هم کمکی نکرد. ضمن اینکه ایشان در یک اقدام غیراخلاقی بدون اینکه به من اعلام کند ممیزیهای فیلم را اعمال کرد و همه اینها برای من تجربه شد که بدانم با چه کسی کار میکنم.
خبرنگار: صبا کریمی
۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۰۴:۴۷
کد خبر: ۸۳۸۳۳۱
شفیعی که نخستین فیلم بلند خود را با داستانی جذاب کلید زده، سابقه طولانی در پشت صحنه به عنوان دستیار کارگردان دارد و چندین فیلم کوتاه هم ساخته اما برای نخستین فیلم بلندش با چالشهای بسیاری مواجه بوده است. با او درباره انگیزهاش از ساخت «حرف آخر» و مشکلاتی که در طول کار با آن مواجه بوده به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
زمان مطالعه: ۶ دقیقه



نظر شما